عارفه مرادی

تراوشات ذهنی یک نویسنده و شاعر اسدآبادی

عارفه مرادی

تراوشات ذهنی یک نویسنده و شاعر اسدآبادی

آخرین مطالب

برای فرمانده

شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ق.ظ

 

 

برای فرمانده ام حبیب

خواستم "برای حبیب" ساده و بی‌آلایش بنویسم اما، کلمات پشت هم قطار نمیشوند؛ دست تک تک‌شان را گرفتم و نشاندمشان پای کاغذ سفید با تحکم گفتم: بیایید به خط شوید، میخواهم باز از او بنویسم اینبار قصه‌ی سربازی‌اش را می‌نویسم.
 مردی بود که مردانگی‌اش بعد از رفتنش پر رنگ شد.
فرمانده تنها از سر عشق می‌جنگید و دغدغه‌ی داشتن اسم و رسم را نداشت.
  قصه اش را از روزی می‌نویسم که راهش را انتخاب کرد؛ تا اگر روزی اسمش ورد زبان‌ها افتاد چند خطی هم از ذکاوت، پشتکار، مهربانی، ایمان و شجاعتش بیان شود.
 آنقدر شجاع که تا آخرین لحظه کنار رزمندگانش ماند و برایش مهم نبود که تنها در برابر دشمن قد علم کرده‌ است! 
برایش ادای تکلیف و نجات جان نیروهایش مهم بود برای اینکه می دانست در ادامه‌ی این نیم روز سخت باید همین ها کار را دست بگیرند.
و در آخر روزی به همین خاطر جان باخت... 
و کلمات آنقدر حقیراند در پس این اقتدار و شجاعت و ایستادگی
اما کمی جرات به خرج دادند و بر تن کاغذ با رنگ سرخ نوشتند:" برای فرمانده‌ام حبیب".

 

شهید سردار حبیب الله لطیفی

#ع.مرادی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۲۴
برای فرمانده ام حبیب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی